خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

از قبل تا بعد از اومدن نی نی
خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

از قبل تا بعد از اومدن نی نی

گردش با خاله مهدیه

امروز چهارشنبه 15 تیر....

باورم نمیشه که فقط 2 روز دیگه محبوبه اینا میان و میتونم خواهرم و خونوادشو بعد از 9 سال ببوسم...این روزها مشغول انجام کارهای عقب افتاده هستم...کارهایی که تا قبل از اومدنشون باید انجام بدم....امروز که تا بعد از ظهر نظافت خونه بود! روز های قبل هم چند روزی مشغول انتخاب و خرید سرویس روتختی و وسایل خواب پسرنازم بودیم که بالاخره خریدیم....سرویس روتختی عسلم خیلی ناز شد!کلی گشتیم،اما چیز خوبی خریدیم...به انتخاب بابا علیرضا یه طرح آبی کمرنگ که عکسای لاک پشت روشه....من خیلی شک داشتم !اما وقتی خاله نیکو دیدش گفت اتفاقاً این لاک پشت ها به شخصیت خودش هم میان!!!!!!آخه این پسرک من خیلی آروم و لاک پشتیه فداش شم.....(عین باباش).........!!!

این روزها واسه اینکه سرم گرم باشه تا خیلی هیجان زده نباشم اگه بیکار شم واسه خودم کار میتراشم!!!عصر با خاله مهدیه رفتیم میدون هفت تیر تا من یکی دو تا لباس بارداری بخرم!!!یه سارافون خشگل و یه شلوار با کمک خاله مهدیه خریدم! خاله  مهدیه خیلی مهربونه، کمکم میکرد که همه لباسهامو بپوشم!!

از اونجا رفتیم خیابون بهار.....آخه واسه چه؟؟؟!!!!!....واسه خریدن چوب لباسی!!!!!!!!!!!!!!(خیلی واجبه هاااا)

این خاله مهدیه بیچاره رو دنبال خودم تو 10 تا مغازه کشوندم که چوب لباسی بچه گونه چوبی پیدا کنم!!!البته که آخرش پیدا کردم!!!! آخه خاله محبوبه جونش یه عالمه لباسای خشگل داره واسش میاره و میخوام به چوب لباسی های خشگلی آویزونشن کنم!!

از اونجا هم رفتیم سمت خونه خاله مهدیه تا بابا علیرشا بیاد دنبالم! قبلش هم من هوس بستنی کرده بودم و رفتیم امیرشکلات و یه بستنی گنده خوشمزه با پسرکم خوردیم!!!

خاله مهدیه مرسی که با من و مامانیم اومدی ددر و یه بلوز سبز خشگل برام کادو خریده بودی....دوست دارم!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد