خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

از قبل تا بعد از اومدن نی نی
خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

از قبل تا بعد از اومدن نی نی

ذوق دیدن وسایل ناز تو

امروز جمعه 15 مهر بابا علیرضا کمک کرد و خونه رو تمیز کردیم....هرچند این روزا من با ایستادن خیلی کمرم درد میگیره و واقعاً به سختی غذا درست میکنم...اما خدارو شکر بابا علیرضا خیلی خیلی کمک میکنه و نمیذاره من کارای سنگین بکنم!

عصر به مامانی و بابایی و عمه جونات زنگ زدیم که بیان وسایل ناز تورو ببینن! و مشتاقانه هم اومدن...همشون اومدن تو اتاق و عمه فیروزه تک به تک وسایل تورو درآورد و به همه نشون داد....خیلی ذوق کردن....معلوم بود....

قربونت برم که چه وسایلی داری...همه وسایلت منتظرن تو بیای و اونا رو بپوشی....انشاالله.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد