خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

از قبل تا بعد از اومدن نی نی
خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

از قبل تا بعد از اومدن نی نی

چشیدن احساسی بهاری بعد کلی روزای سخت

امروز 8 فروردین،بعد از نزدیک یک ماه حال بدی و دائم خوابیدن و بیحالی احساس کردم هوای بهاری بیرن داره منو میکشه طرف خودش...دلمو زدم به دریا و رفتم پیاده روی!وقتی به مامان و بابا گفتم کلی خوشحال شدند. خودم هم متعجب بودم!!!

از میوه فروشی توت فرنگی نوبرونه خریدم که عسلم بخوره کیف کنه!یه مجله خیلی خوب بارداری که دفعه اول بود می دیدم هم خریدم.اسمش نی نی + بود! عکسای نی نی هایی که توش بود کلی بهم انرژی داد و حالمو خیلی خوب کرد.مدام فکر میکردم که تو فندقم شبیه کدومشون می شی!توی پارک نزدیک خونه نشستم و کلی با جوجه کوچولومون حرف زدم و مطالب مجله رو با هم خوندیم...بعد از مدتها کسالت و ناراحتی داشتم یه احساس خیلی خوبو تجربه میکردم...باورم شد که این سختیهاش بالاخره میتونه تموم شه.کلی هم پرنده اونجا بودن که معلوم بود سرمست هوای بهاری بودن...از پارک به بابا علیرضا هم زنگ زدم  و بهش گفتم من و نی نی اومدیم هوای خوب بخوریم،خیلی خوشحال شد که بالاخره من شدم پریسای با انرژی سابق...امیدوارم از این به بعد این روزا و تجربه های قشنگ من و تو بیشتر و بیشتر شه خشگلک من.

نظرات 1 + ارسال نظر
خاله فهیمه پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ق.ظ

وقتی تو خوب و سالم باشی دنیا برای نی نی و بابا علیرضا قشنگ و قشنگتره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد