خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

از قبل تا بعد از اومدن نی نی
خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

خاطرات زیبای مامان و بابا شدن

از قبل تا بعد از اومدن نی نی

روز خرید واسه پسر قشنگم

امروز 30 خرداد جلسه هشتم کلاس خانوم روستاست و ما دیگه وارد مسائل مربوط به نوزاد شدیم....هفته پیش هم در مورد دوره نقاهت بعد از زایمان بود و اینکه چه مسائلی رو باید حواسمون باشه تا حدود 6 هفته بحران بعد از زایمان رو بخوبی پشت سر بگذاریم...

امروز هم در مورد دو چیز مهم موردنیاز نوزاد یاد گرفتین: آرامش و تغذیه....ما امروز بیشتر در این مورد حرف زدیم که چطور میشه به بهترین روش به نی نی هامون شیر بدیم و هرچی که خلاصه مربوط به شیر مادر بود رو یادگرفتیم....اولین سوالی که خانوم روستا کرد این بود که آیا موافق شیر مادر یا شیرخشکیم؟؟؟ و البته که اکثراً موافق شیر مادر. امیدوارم همه مامانای خوب کلاسمون بتونن شیر خوشمزه خودشونو به نی نی هاشون بدن.

من طبق معمول تا حرف شیر دادن به نی نی شد و خانوم روستا مثل همیشه با حرفای قشنگ و پر احساسش که داشت از حس شیر دادن صحبت میکرد اشکم جاری شد....و به یاد خوابی افتادم که چند ماه پیش دیدم...تو توی بغلم بودی و داشتی معصوم و ناز شیر میخوردی.....حالا داریم به این اتفاق نزدیک میشیم و من سراسر هیجانم.....امیدوارم بتونم تا جایی که میتونم از ته وجودم بهت شیر خوشمزه خودم که هدیه خدای مهربون به من و توئه بدم قشنگم...

بعد از کلاس، بابا علیرضا اومد دنبالمون و رفتیم خیابون بهار که خریدای نهایی پسرعسلکم رو تموم کنیم...مادر جون هم خودش به ما ملحق شد. اولین خرید کالسکه خشگلی بود که از قبل انتخابش کرده بودم...وای که چه کالسکه ایه.......تو توش لم بدی و من و بابایی ذوقتو کنیم... علیرضا رنگ آبیشو انتخاب کرد و خریدیمش....

بقیه خریدهای ریز ریز هم کردیم مثل: چند تا لباس نوزادی، شیشه شیر و پستونک ، ساک وسایل نی نی،یه بالش که مخصوص شیردهیه،وان حموم و .......

تا ساعت 10 شب خریدها طول کشید و خیلی خسته شدیم....بخصوص من و فسقلکم! شام هم رفتیم بیرون خوردیم،ساندویچی که من عاشقشم:فلافل و قارچ و پنیر...به به!!!

و همه خریدهارو یه جاهایی جا دادم تا کمد قشنگتو بگیریم تا توش بچینیم.

امروز خیلی روز قشنگی بود...مثل روز خرید جهیزیه خیلی خیلی لذت بردم....

خدایا ممنونتیم که به ما شرایطی دادی که  بتونیم بهترین وسایل رو برای پسرمون بخریم ...پسر نازم دعا کن تا همه مامان باباها بتونن واسه نی نی هاشون هرچی که لازمه تهیه کنن و با بچه هاشون لذت ببرن.

نظرات 2 + ارسال نظر
اطهر جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:54 ب.ظ

نمیدونم در مورد احساسات این مامان مهربون چی بگم؟! فقط میگم خوش به حال نی نی...
در ضمن من کی بیام بچینم آخه؟!کی؟

مرسی خاله اطهر مهربون....مطمئن باش تو خاله باذوق نی نی اولین نفری هستی که با عاشق بهت زنگ میزنیم که بیا وسایل نی نی رو بچینیم عزیزم...دوست داریم.

مهدیه جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:27 ب.ظ

آره نی نی جون دعا کن زیاد هم دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد